حوصلم سر رفته بود که رفتم نشستم پایه آلبومای قدیمی و خودمو نگا کردم.یادش بخیر ...
تو این عکس فک کنم یه سالمه:
این عکسم مال وقتیه که آمادگی رو تونستم با موفقیت پشت سر بزارم و فارغ التفریح بشم.اونم مدرکم :
امواج :
موج اول : هدف از این پست این بود که وبلاگ متروکه نشه.
موج دوم : یادش بخیر ...
خفن ترین خطای دیدهای طراخی شده توسط Ary@n
امواج:
موج اول : همشون واقعیه
موج دوم : اون شکل بالا سمت راست :دایره های سیاه بیشترن
شنبه : یه امتحان(شیمی) بسیار ساده داشتیم که اگه آریان نبود واقعا نمیدونم باید چی کار میکردم.
1شنبه: امتحان که سخت نبود ، هیچ ، یه عالمه وقتم اضافه آوردیم. (ریاضی)
2شنبه : امتحان جالب بود ، سوالا ساده و مام که ترکوندیم. (بازم جا داره که از آقای جمشیدی تشکر کنم) (هندسه)
راستی، آریان سر امتحان از من میپرسه" خط MP با خط BC موازیه ؟"
3شنبه: امتحان عربی اون قدر آسون بود که مثل آب خوردن 20 گرفتم و کپم(Copy) نزدم.
4شنبه:امتحان زبان فارسی که بدون استفاده از چیزی یا کسی تونستم 5/17 بگیرم.
5شنبه:امتحان و دادم و با نمره 15 ترکوندم. (کمترین نمره ای بود که تا حالا گرفتم)
امواج :
موج اول : پست چرتی بود.
موج دوم : مطالب بالا 100% واقعی بود.
موج سوم :موج دوم 78%دروغه.
موج چهارم: واقعا عاشق مبحث پیچیده ی ماتریس شدم
موج پنجم :هفته ی مذخرفی بودو واقعا خوشحالم که تموم شد.(البته چهارشنبه شب خیلی خوش گذشت و به کلش می ارزید)
موج ششم: ضرب المثل هفته:دبیر به دبیر را داره(از Redbeetle)
موج هتم: واسه خودم متاسفم
.
.
.
باورم نمیشه که اینقدر سریع گذشت.
باورم نمیشه که فردا باید برم مدرسه. (ناراحتم)
باورم نمیشه که فردا دوستام رو میبینم.(خیلی خوشحالم)
باورم نمیشه که هفته ی دیگه امتحانا شروع میشه.
اصلا نمیدونم که چجور این 20 روز تو 2 روز گذشت.
امواج :
موج اول : امروز سبزه گره نزدم .
دیروز خیلی خوش گذشت .
پری روزم ترکیدم.
سلام.
نمیدونم چی بنویسم.
خاطره ی جالبی که نداشتم ولی چون تو پست قبلی قول داده بودم ،مجبورم.
این سفر 2900 کیلومتری که مقصدمون کرمان بود 7 روز طول کشید و از این قرار بود:
روز اول :
ساعت 10:30 صبح از کرج به سمت کرمان حرکت کردیم و پس از طی 830 کیلومتر به یزد رسیدیم و شبو اونجا موندیم .
روز دوم :
ساعت 10:00 از یزد به سمت کرمان حرکت کردیم و بعد از رسیدن و یه ذره تو شهر
گشتن شبو اونجا موندیم که از صبح دیگه بریم کرمانگردی.
روز سوم :
اول از همه رفتیم گنبد جبلیه که هیچی نداشت فقط یه گنبد سنگی بود.
بعد از اونم رفتیم آتشکده که خوش گذشت و آش سنتی زرتشتیارم خوردیم که خیلی خوش مزه بود(جاتون خالی)
روز چهارم :
اول رفتیم باغ شاهزاده ماهان تو شهر ماهان که خیلی حال کردم.
بعدشم رفتیم شهر راین (Rayen) و ارگ راین رو دیدیم که خیلی جالب بود و اولین بار بود که یه ارگ رو از نزدیک میبینم.
بعد به سمت بم حرکت کردیم. ارگ بم که نبود به جاش رفتیم ارگ جدید بم که جای جالبی بود و خوش گذشت.
بعدشم ساعت 00:00 از بم شروع به حرکت کردیم و ساعت 02:00 رسیدیم کرمان.
روز پنجم :
میخواستیم برگردیم اما برنگشتیم.
رفتیم بازار وکیل که میگفتن بزرگترین بازار جهان و طولشم 1100 متره. اونم گشتیم و برگشتیم و خوابیدیم که صبح دیگه برگردیم.
روز ششم :
از کرمان به سمت نائین حرکت کردیم .
تو راهم تو چنتا شهر وایسادیم .(مهریز و رفسنجان و یزد)
بعدشم که رسیدیم نائین.
روز آخر :
به سمت کرج حرکت کردیم و ساعت یک صبح رسیدیم.
پایان
امواج:
موج اول: خیلی خوش گذشت.
موج دوم : جاتون خیلی خالی بود .
موج سوم : دلم براتون تنگ شده بود.